Posts Tagged ‘Add new tag’
نوامبر 29, 2010
از سایت حامد قدوسی یک فنجان چای داغ
موطن آدمی را بر هيچ نقشهيی نشانی نيست (بيکل، شاملو)
۱- بعد از نزديک به يک سال زندگی کردن در شهری که يکی از بهترينهای دنيا به لحاظ کيفيت زندگی است تصميمم برای بازگشت به ايران هيچ تغييری نکرده است. همچنان در ذهن من شانس بازگشتن به نسبت ماندن صد به صفر است.
۲- زندگی در غرب آرام، آزاد، سالم و بهرهور است. اين زندگی برای من فقط يک چيز کم دارد : «سرخوشي». اين کاربرد سرخوشی را از پيام يزدانجو ياد گرفتم و هيچ لغت ديگری را نمیتوانم جايگزين آن کنم. سرخوشی شريک میطلبد. خارجیها شريک خوبی برای سرخوشی نيستند و زندگی بدون سرخوشی برای من غيرقابل تحمل میشود. اگر هم چند سالی را میتوانم اينجا تحمل کنم به اميد آيندهای است که در خيال خودم میپرورانم.
۳- آيا به اين دليل به کشورم باز میگردم که قصد دارم به مردم خدمت کنم؟ اگر جواب مثبت بدهم (more…)
برچسبها:Add new tag, مهاجرت و ..
نوشته شده در اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه, استراتژِی و تدبیر, ديدني ها و شنيدني ها | Leave a Comment »
نوامبر 18, 2010
این نوشته روایت یک دانشجوی ایرانی از تجربه زندگی و تحصیل در کانادا است. هر ساله تعداد زیادی از ایرانیان برای ادامهی تحصیل راهی کشورهای دیگر میشوند. بسیاری از آنان زندگی جدید را متفاوت از آن چه میپنداشتند مییابند. اما معمولا ارتباط خوبی بین کسانی که رفتهاند با آنان که میخواهند بروند برقرار نیست. هدف نگارنده برداشتن گامی در برقراری این ارتباط است. اگر چه تصمیمگیری دربارهی ادامهی تحصیل یا مهاجرت به خارج از کشور امری کاملا شخصی است و نمیتوان برای همه یک نسخه پیچید، اما در اینجا تلاش بر این است که تا حد امکان اطلاعاتی فراهم شود که شخص را در رسیدن به یک تصمیم درست کمک کند.
مشکلات روزمرهی زندگی در ایران بسیاری را به گمان این که این مشکلات، خاص ایرانیان است و بس، از آیندهی زندگی در ایران ناامید میکند و آنها را به تلاش برای رسیدن به رویای یک زندگی خوب در خارج از کشور وادار میکند. غافل از این که مهاجرت نوشدارویی نیست که درمان (more…)
برچسبها:Add new tag, جامعه شناسی مهاجرت
نوشته شده در اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه, ديدني ها و شنيدني ها | 1 Comment »
نوامبر 4, 2010
از سایت روزنگار خانم شین
من هرگز مهاجرت نمي كنم … من فرزند يك مهاجرتم
بحث داغ مهاجرت را كمابيش در وبلاگهاي دوستان دنبال مي كنم. بيشتر حرفهايي كه نوشته اند و خوانده ام حرفهاي بي ريشه نسل اول مهاجران است. اينها كساني هستند كه جوانند و با آرزوهاي بزرگي رفته اند و بيشترشان از فرداي اين قضيه – فرداي 20 يا 30 سال بعد – خبر ندارند. اما من فرزند يك مهاجرتم. مادر من 32 سال پيش به اين كشور مهاجرت كرد. شايد برايتان بد نباشد كه حرفهاي كسي
(more…)
برچسبها:Add new tag, جامعه شناسی مهاجرت
نوشته شده در اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه | Leave a Comment »
اکتبر 25, 2010
چرا بر نمی گردم
به نقل از سایت ناشناس شده مثل این خونهها که یه کامپیوتره و ده تا خورهُ کار با اون کامپیوتر. حالا وقتی یه آقابالاسر قلدر هم بخواد کارها رو اهم و فلاهم کنه میشه وضع من بیچاره. دو هفتس به این صاحبم میگم بابا تیم ایران برگشت خونه و زنها رو تو خیابون کتک زدند و من این مغز رو لازم دارم تا بهشون فکر کنم و نتیجشو تو وبلاگم بنویسم . با کمال خودخواهی میگه نخیر کارای ضروریتری هست و وقت وبلاگ نویسی نیست. فقط کمی وقت داده تا وبلاگ بخونم و تازه فرصت کامنت گذاشتن هم نداده. اما تو این مدت یه پست از ولگرد خوندم و یکی هم از انار که حتی توجه صاحبم رو هم جلب کرد. اولی دلتنگ از اینکه قراره دیارشو ترک کنه و دیگری در شک که آیا برگرده یا نه؟ خلاصه دیدم وقت چونه زنیه. بهش گفتم یه وقت بده تا براشون نظرم رو بنویسم. گفت (more…)
برچسبها:Add new tag, جامعه شناسی مهاجرت
نوشته شده در اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه | 1 Comment »
اکتبر 13, 2010
از وبلاگ سلمان – مانيفست مهاجرت:
1) مهاجرت «واقعی» است. قبول کن تو به عنوان خواننده اين نوشته ، يا مهاجرت کرده ای ، يا در فکر مهاجرت هستي يا تعداد زيادی از دوستان خودت را در اثر مهاجرت از دست داده ای.
2) مهاجرت «تعريف» دارد. جابجايی محل زندگی از روستا به شهرستان، از شهرستان به تهران ، از ايران به خارج ، از هند به امريکا ، از تگزاس به نيويورک ، همگی مهاجرت هستند. تعريف مهاجرت دغدغه من نيست. (more…)
برچسبها:Add new tag, جامع
نوشته شده در اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه, ديدني ها و شنيدني ها | 1 Comment »
دسامبر 16, 2008
پیدایش و آشکار شدن دموکراسی اسلامی به عنوان «واقعیت ملموس» در پانزده سالهی گذشته بسیار قابل توجه بوده است. در شرایطی که تمام حامیان آن تا کنون این عنوان(١) را انکار کردهاند و با وجود این که بخش عظیمی از توجه دانشگاهیان و سیاستورزان به این پرسش معطوف بوده که «چگونه میتوان اصلاحات مذهبی را از درون اسلام به عنوان پیشدرآمد دموکراتیزه کردن آن، آغاز کرد».(٢) از سالهای آغازین ١٩٩٠، حرکتهای سیاسی در شماری از کشورهایی که اکثریت غالبشان مسلمان است- همه، و با تأکید، خارج از دنیای عرب- از جانب احزابی که گرایشهای اسلامی داشتهاند (اما پیرو اسلام تندرو نبودهاند) آغاز شده و با موفقیت در بنگلادش، اندونزی، مالزیا، پاکستان (پیش از کودتای نظامی سال ١٩٩٩)، و ترکیه، رأی آوردهاند (more…)
برچسبها:Add new tag, جامعه شناسي سياسي
نوشته شده در معرفی کتاب, نگرشی نو به تاریخ مسلمانان, اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ | Leave a Comment »
سپتامبر 23, 2008
از سایت یاد روزهای خوب
خیلی ها گفته اند که من نه به خاطر اینکه همه می آمدند آمدم… اما من فکر میکنم دقیقا به همین علت آمدم. البته علل دیگر هم مزید بر این علت شد. اما شاید علت اصلی همین بود. همه میگفتند: باید رفت. ایران جای زندگی نیست. تخصص خواندن ایران فایده ای ندارد. آخرش که چه؟ … با حقوق رزیدنتی هم مگر میشود زندگی کرد؟… من هم همین حرف ها را میزدم. ولی الان فکر میکنم معنی درست این حرف ها را نمیدانستم… (more…)
برچسبها:Add new tag, جامعه شناسی مهاجرت
نوشته شده در اندیشه و ایران, اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه | 2 Comments »
ژوئیه 18, 2008
چرا از ایران خارج شدم؟
من تنها کسی بودم که در فامیل و دوست و آشنا آروزی زندگی در دیار غربت را نداشتم و مانند خیلی ها تا اسم آمریکا و کانادا و کشورهای خارجی را میشنیدم اشک در چشمام جمع نمیشد که ای کاش منم اونجا بودم و در L.A زندگي ميكردم! كشورم را خيلي دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم.مشكل اصلي از آنجا شروع شد كه متوجه شدم يك سال ديگر بايد كنكور بدم.اصلا شاگرد تنبلي نبودم گرچه اصلا شاگرد ممتازي هم نبودم.شانس قبولي در بهترين دانشگاه هاي دولتي را نداشتم ولي مطمئنا از پس آزاد به راحتي بر مي اومدم و حتي سوم دبيرستان كنكور هم دادم و در يك دانشگاهي در شمال قبول شدم.متاسفانه از آنجايي فكر آمدن من به خارج شروع شد كه (more…)
برچسبها:Add new tag, جامعه شناسی مهاجرت
نوشته شده در اندیشه و سیاست, اندیشه وفرهنگ, اندیشه در جامعه, ديدني ها و شنيدني ها | 5 Comments »
ژوئیه 1, 2008
یکی از دوستان بیمار که در اثر تصادف دچار فلج و ضایعه نخاعی هستند نامه ای فرستاده اند که با پاسخ خود درج می کنیم: پژمان سلام باز هم از جوابتان ممنونم .طبق درخواست شما از وضعیتم برای خوانندگان سایت به صورت مختصر از این قرار است:من حدود 2.5 سال پیش دچار معلولیت(قطع نخاع)از کمر به پائین دچار معلولیت میشوم. حدود 2 سال برای درمان خود با وضعیت بدی که داشتم برای درمان به خارج از محل زندگیم(شمال) میرفتم و (more…)
برچسبها:Add new tag, گزارش درمان شدگان
نوشته شده در اندیشه وفرهنگ, دین و اندیشه, روشهای ما در درمان بیماریها | 3 Comments »