گزارش درمان شدگان

بخشی از دونامه یکی از دوستان ما:

بنام خدا
باقشنگ ترين و زيباترين سلامهااستاد محترم ميبخشين مزاحم شدم ميدونين ديدم همه درمان شدگان دارن خبر بهبودي حالشونو ميدن ديدم نامرديه اگه من خبر ندمراستش مي خوام از صميم قلب ازتون تشكر كنممن پارسال ماه رمضون بر اثر لطف و خواست خداي مهربون باسايت زيبا و ….آشنا شدم ومي خوام بگم الحمدالله بيماري خوني من به طور كامل با عنايت پروردگار و زحمتهاي شما كاملا درمان شده است و من شكر خدا خيلي خوبم خيلي خيلي خوب
واقعا وقتي اون روزاي سخت بيماري به يادم مياد و اينكه بعدا با راهنماييهاي شما حالم خوب شد چشام پر اشك مي شه و و اقعا نميدونم چطوري بايد از شما تشكر كنم خداي مهربون يه بار ديگه مهربوني و لطفشو نصيب من كرد اون هم از طريق مهرباني چون شما
مي دونين وقتي گزارش درمان شدگان را مي خونم حالم منقلب مي شه از شادي حتي بعضي وقتها اشك مي ريزم و پي به بزرگي و مهربوني خدا مي برم آري خدا خيلي بزرگه و اما انسانهايي بزرگي چون شما رو آفريده كه در همه حال بي هيچ چشم داشتي يارو وياور دردمندان هست
اميدوارم همه بيماران حالشون به لطف و ياري حق خوب بشه انشالله

باید خدمتتون عرض کنم که من قبلا به بیماری سندرم gbs شده بودم اما نمیدونم چرا با اینکه دوسال از بیماریم میگذشت بازهم احساس ضعف در پاهام میکردم و وضعم طوری بد بود که احساس می کردم هرآن با یه تلقین ساده دوباره زمین گیر می شم ووقتی هم که تو ماه رمضان با شما آشنا شدم هم از نظر روحی و ازهم نظر جسمی دربدترین شرایط بودم و احساس میکردم شمارش معکوس برای پایان یافتن زندگی من شروع شده است واقعا دراوج بیماری و ناامیدی بودم
امیدوارم خدا اون روزای سخت منو نصیب هیش کس نکنه حتی دشمنام
بله من در اون شرایط موقعی به شما مراجعه کردم که حتی پزشک متخصص مغز و اعصاب نیز از تشخیص بیماری من ناتوان مونده بود و فقط برام قرصهای ضدافسردگی و کلسیم تجویز می کرد
من دراون روزا حالم خیلی بد بود و احساس خستگی مفرط – بیشتر مواقع حالت تهوع – ضعف و ناتوانی- دل شوره میکردم طوری که حتی کوچکترین کارها خستم میکرد و احساس می کردم پاهام سنگین شده و قادر به حرکت دادن آنها نیستم و هرآن ممکنه از حرکت بایستن
عضلات پام دارای اسپاسم شدیدی بود و مرتبا عضلات پام به طور دردناکی منقبض می شدو حتی یادمه انگشتای پام بهم میچسبید و درد سراسر وجودمو فرامی گرفت احساس می کردم دیگه توان هیچ کاری رو ندارم و هر آن ممکنه زمین گیر بشم و تونستم با کمک شما و نسخه های شفا بخشتون به زندگی عادیم و شاید هم بهتر ازاون برگردم بعدها درمورد سفید شدن موهام به شما مراجعه کردم که اون هم الحمدالله با روش درمانی شما فکر کنم خیلی بهتر شده و اخیراهم درمورد افزایش قدم مراجعه کردم والبته من خیلی به شما زحمت دادم و شما همیشه کمکم کردین
والبته از نظر عاطفی هم درمورد مسائل زیادی راهنمای من بودین که از نوشتن انها یعنی تکرار اون ها دراین قسمت خوددادی می کنم که چون تداعی اون خاطرات عذابم میدهد واگه شما نبودین معلوم نبود……
اصلا چطوری بگم شما درکلیه امورزندگیم همیشه و درهمه حال یاریم کردید
و من واقعا نمیدونم چطوری میتونم این همه خوبی شمارو جبران کنم ..
واما من خودم براین باورم که بدون انرژی معنوی که شما همراه داروها تون برای ما می فرستین به هیچ وجه امکان بهبودی خود من و جود نداشت
من وقتی امسالم با پارسال مقایسه میکنم اصلا باور م نمی شه که من همون فاطمه باشم آشنائی با شما استادفرزانه هم روح من وهم جسم منو متحول کرد و دریچه ای تازه و زیبا از زندگی رو به روم بازکرد
والحمدالله خدارو شکر واقعا صدهزار مرتبه شکر که با شما آشنا شدم من واقعا زندگیمو مدیون شما هستم می دونم استاد من هرچقدر هم بنویسم می دونم که باز هم نمیتونم سختی اون دوران و کمکهاو محبتهای شما رو بیان کنم فقط خدا ی بزرگ گواه اون روزا و خوبی و مهربانی بی پایان شماست و فقط اون میتونه اجر این محبتهاتونو بده و من هم تا عمردارم مدیون شما هستم مدیون خوبیهای بی پایان شما چه بسا اگر شما نبودین شاید من زنده بودم اما به نظر م جز مرده ای متحرک نمیتوانستم باشم
فقط خدا میدونه شما چه لطف بزرگی درحق من کردین فقط خدا

پاسخ:گرچه گاه درکاردرمان جدی نبودید اما سپاس خدای بزرگ را .از خدا برای شما شادخواری و خوشدلی در دوسو را خواهانم

برچسب‌ها: گزارش درمان شدگان, حکمت و عرفان نوین